گذشته ای نه چندان دور...
دوستان عزیزم و میوه های عمرم فرزندان خوبم،سلام....سلامی گرم از اعماق وجود و از صمیم قلبم در شبی بارانی و سرد.امیدوارم همه سالم و سلامت باشید و از همه مهمتر آرام و شادمان.راستش مشغول گشت زنی در درایوها بودم که برخوردم به عکسهایی از دیروزهایی نه چندان دور.... با دیدن عکسها فهمیدم دلم برای اون روزها تنگ شده واسه سختیهاش نه!!!!واسه شیرینیها و خوشیهاش.واسه قد کشیدنها و بزرگ شدنهای ثمره ها ی وجودم واسه جوونیهای خودم.اعتراف میکنم که تازگیها هر وقت سوار اتوبوس میشم و صندلی واسه نشستن کنار شیشه نصیبم میشه،دستمو زیر چونم میذارم و همین طور که مشغول تماشای خیابونا و مردم هستم میرم به گذشته ها....گذشته هایی هم دور و هم نزدیک.یاد دوران مجردیم میفتم...